من دیشب وقتی باباپ خاب بود ی چیزی دیدم

ی دست بود...

نمیدونم توهمه یا ن

 

ولی الان تنهام 

من چند ساعت پیش خابیدم

بعد ک بیدار شدم تو خاب و بیداری بودم

چشام بسته بود

حس کردم یکی افتاد روم با دستاش سفت بازوهامو گرفته نمیزاره تکون بخورم

چشامو باز کردم دیدم بابامه میخاستم ی چی‌بگم ک نتونستم انگار لال بودم

ن میتونستم تکون بخورم ن حرف بزنم ن بشنوم.‌فقط میدیدمش

همه اینا تو ی ثانیه بود

پلک زدم دیدم هیچی نیست..

ولی سریع انگار یکی با همون قدرت دستشو گزاشته بود رو پام بازم نمیتونستم حرف بزنم فقط حس میکردم‌..

 

ی صداهایی میاد تو خونه

من خیلی میترسم ممکنه سکته رو بزنم قشنگ...

میشه بیاین باهام حرف بزنیت آروم شم؟

دارم وحشت میکنممم

 

+ ب جون خودم قسم بیاین تو کامنتا چیزای ترسناک بگین بلاکتون میکنم دیگه م باهاتون حرف نمیزنمTT